...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Friday, July 24, 2009
بخشی در درون من بغض دارد ...
بخشی در درون من از وجد سر از پا نمی شناسد ...
بخشی در درون من در عجب است از شوخی ها و جدی های این روزگار لامروت ...
Monday, July 20, 2009
به طرز ناخوشایندی حس می کنم دیگر اینجا نمی توان نوشت، راحت ...