...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Friday, October 28, 2005
51
مرده شور اين زندگي نكبت رو ببرم
Sunday, October 23, 2005
50
من مي خوام برم شيلي
Friday, October 14, 2005
49
حق با شماست "
من هيچ گاه پس از مرگم
جرات نكرده ام كه در آينه بنگرم
و آنقدر مرده ام
كه هيچ چيز ديگر مرگ مرا
ثابت نمي كند"
48
تبعيد ... عربده ... خون .... ناله ..... مست ... غرق .... رگ .... همين
Thursday, October 06, 2005
47
Tuesday, October 04, 2005
46
می گذرد
.تا حدی هم گذشته است
کم کم ، از خون نیز تهی می شود .
از خود هم
45
آرامش عصبی . پرسه زدن های دیوانه گی . سیگارهای تفننی
بی آنکه خود را بخوانم ، ورق می زنم
Sunday, October 02, 2005
44
Saturday, October 01, 2005
43
بدنم مي لرزه ... مي خوام تنها باشم ... اولين باريم كه تنها رفتم داشت بدنم مي لرزيد ... هيچ كي نيست ... هيچ حرفيم معني نمي ده ... همه برا خودشون دارن مي چرخن ... دخترا دور پسرا و پسرا دور دخترا . دخترا دور پسرا و پسرا دور دخترا و .... تو نيستي ... منم دارم نيست مي شم ... كسي براش فرق نمي كنه باشم يا نه ... وقتي رفتي خيلي ها گفتن ناراحتيم اما اونا هم بودن تو براشون فرقي نداشت ... تو رفتي ... من اينجام .....صداي تنبورت هنوز تو اتاق مي پيچه ...دود سيگارت ... ديگه خنگ بازي تو رابطه ها در نمي آرم ... ديگه هر شب كه مي خوام بخوابم گريه نمي كنم ...باشه . اعتماد به نفس مي سازم واسه خودم ... خوب درسمو مي خونم .... خودمو يادم مي ره ... تا بشم مورد قبول بقيه .... خوبه ؟؟ ‌اينجوري هم خيال خودم راحت مي شه ... هم ظاهرا بهترين حالته ... تو را هم فراموشت مي كنم ...روياهامم همين طور ... من تنهام .... من مي ترسم از اين وضيعت .... اين خلا ذهني ... اين سكوت ... اين نمايش واژه ها ... اين عالم ديگري كه به كل حواسمو پرت مي كنه ... اين فكر و واژه ها ... همه اينها فقط خودخواهيه ... آره مي دونم من خود خواهم ... زياد ... من مي ترسم