...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Friday, April 01, 2005
17
انگار فرش ایرانی نخ نما کرده است
نشانه ای نیست
نگاه می کنم
اگر که تنها آن وازه می گذشت
به طرفه العینی طی می شد راه
کودک باز می گشت تا بازیگوشی
ودر چهارراه دست می انداخت دور گردنت
لبت کجاست؟
که خاک چشم به راه است
(محمد مختاری)
3 Comments:
Blogger Aideen said...
Who is beyond this blog? ;)
I'm serious to know! Bill remainds me someone in Greece who didn't know persian! is it a translated version of him or ...? :-?

Blogger niyoosha said...
ishoun Golnaz hastan!
khoshhal hastan!

Blogger billbill said...
:)))))))))))
hmmm bande go0lnaz hastam .......
khoshhal ham hastam ........
laghabam ham bill bill e!!!....
dige ....... nemdoonam baghiasho ...:-"