...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Thursday, April 14, 2005
24
نمایشنامه ای برای 101 نفر
:"گوینده یک باره به روی صحنه می دود و خیلی عجولانه با لکنت زبانی خنده دار شروع به خواندن از روی متن می کند"
هنوز صرف افعال را نیاموخته بودیم که به جنگی خانمان سوزمان فراخواندند . هنوز از خانه تا مدرسه پیاده نرفته بودیم که جت را اختراع کردند وهنوز شرم دختر همسایه را عشق تعبیر نکرده بودیم که لیلی را به خواب های نیم ساعته مان کشیدند -و به راستی که تا به حال یک خواب آسوده نرفته ایم
هوهوهو !هه هه هه !هه ! آواز دسته جمعی 101 نفره با دف
هوهوهو ! هه هه هه !هه
گوینده -با لکنت زبان : "ما فقیر نیستیم تنها بچه هایمان را به اندازه ی لباس های زمستانی پارسال کوچک کرده ایم
خب که چی ؟ هوهوهو ! هه هه هه ! هه ! آواز دسته جمعی 101 نفره با دف
خب که چی ؟ هوهوهو ! هه هه هه ! هه
گوینده - با لکنت زبان- : الان حدود نیم ساعت می شود که مثل یک زورنالیست حرفه ای -البته صرفا از روی قیافه - خودکار در دست نشسته ام و می خواهم مطلب اجتماعی بنویسم . اما نمی شود . من چه حرفی دارم بزنم ؟ و برای کدام" اجتماع " ؟ و واقعا توی این ولایت که اسمش را گذاشته اند دانشگاه , مقاله ی اجتماعی من را کدام" اجتماع" می خواند ؟ و یا مقاله ی من کدام" اجتماع" را مخاطب قرار می دهد یا فرا می خواند ؟
تو نمی دونی ؟ هوهوهو ! هه هه هه ! هه ! آواز دسته جمعی 101 نفره با دف
تو نمی خونی ؟ هوهوهو ! هه هه هه ! هه
گوینده - با لکنت زبان - : بله بله ! می تونم چشمانم را باز کنم و شب شعر ها و کنسرت های موسیقی و نشست های دوستانه و
دشمنانه و گپ ها و گفتگو های سیاسی و ادبی و ..... را ببینم تا اجتماع را ببینم . اما واقعا شما اینها را" اجتماع" می دانید ؟ شماپ هرچه می خواهید بدانید اما من اینها را" شلوغی" می دانم و حتی گاهی" خلوت نه
تو نمی خونی ؟ هوهوهو ! هه هه هه ! هه ! آواز دسته جمعی 101 نفره با دف
تو نمی رقصی ؟ هوهوهو ! هه هه هه ! هه
گوینده - با لکنت زبان- : اوه بله ! باز هم بله ! جوابتان را می دانم ." اینها اگر اجتماع نیستند لااقل تمرین اجتماعی شدن هست" . البته ! البته ! اما لااقل ها گاهی چیزی ازشان باقی نمی ماند . به پشت سر این تمرین نگاه کنید تا خس خس نفس های به شماره افتاده و ادمهای از کار افتاده (!!) را بشنوید و ببینید . تمرین های نفس گیر به آدم های نفس دار احتیاج دارد نه باد کنک های فس فسو
تو نمی رقصی ؟ هوهوهو ! هه هه هه ! هه ! اواز دسته جمعی 101 نفره با دف
تو نمی ترسی ؟ هوهوهو ! هه هه هه ! هه
گوینده - با لکنت زبان-: من هنوز توی اینجا اجتماعی ندیدم که برایش مقاله بنویسم و البته برای شلوغی ها خودکار باز هم برای خودش می رقصد می نویسد : "ما فقیر نیستسم - ما فقط بچه هایمان را
"گوینده نیز به جمع اوازه خوان ها می پیوندد و همگی با هم شروع به خواندن می کنند"
HEELO MESTER ! CAN I HELP YOU ?
می بینید ! حتی همین گروه اوازه خوان هم نمی دانند
چرا هوهو ! هه هه ! هه می گویند
اینها کارگردانی دارند که او
از هوهو ! هه هه ! هه ! خوشش امده
و این گوینده با لکنت زبان
باید به دستور کارگردان
برای خندیدن تماشاچیان , گوینده باشد
HELLO MISS !CAN I HELP YOU ?
هنوز نفس هایمان به شماره نیافتاده بود که به آخر رسیدیم
هنوز چانه هایمان گرم نشده بود و روده هایمان دراز , که خفه شدیم
و هنوز این پیکان لکاته راه می رفت که فرسوده شدیم
هوهوهو ! هه هه هه ! هه ! آواز دسته جمعی 101 نفره با دف
هو هوهو !هه هه هه ! هه
هوهوهو ! هه هه هه ! هه
8 Comments:
Blogger niyoosha said...
hmmmmm :D:D

Anonymous Anonymous said...
Hanooz bazihayeman tamam nashode bood ke goftand...

Blogger Nazanin said...
.....
vaisa!
:D

Blogger Nazanin said...
kheili khoob neveshtia,:))))))))

Anonymous Anonymous said...
فکر میکنم خوشم اومده باشه،فقط کمی به نظرم پارودیک میاد،به خصوص همنوازی دف ها

Anonymous Anonymous said...
ممممم..... پارودیک یعنی چی؟

Blogger آ said...
khoob bashad.

Anonymous Anonymous said...
hmmm? :D