...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Sunday, July 03, 2005
be A.Q.
گفتمش :
شيرين ترين آواز چيست ؟"-
چشم غمگينش به رويم خيره ماند
قطره قطره اشك از مژگان چكيد
لرزه افتادش به گيسوي بلند
زير لب . غمناك خواند:
ناله ي زنجيرها بر دست من !-
:گفتمش
آنگه كه از هم بگسلند ...."
:خنده ي تلخي به لب آورد و گفت
آرزويي دلكش است اما دريغ !"-
بخت شورم ره بر اين اميد بست
و آن طلايي زورق خورشيد را
صخره هاي ساحل مغرب شكست ! ..."-
من به خود لرزيدم از دردي كه تلخ
.در دل من با دل او مي گريست
:گفتمش
بنگر . در اين درياي كور "-
چشم هر اختر چراغ زورقي است !"0
:سر به سوي آسمان برداشت . گفت
"چشم هر اختر چراغ زورقي است
ليكن اين شب نيز دريايي است ژرف
اي دريغا شب روان ! كز نيمه راه
مي كشد افسون شب در خوابشان...."
:گفتمش
فانوس ماه "
"مي دهد از چشم بيداري نشان .....
:گفت
اما در شبي اين گونه گنگ"
"هيچ آوايي نمي ايد به گوش ......
:گفتمش
اما دل من مي تپد."
"گوش كن . اينك صداي پاي دوست !
گفت:
اي افسوس . در اين دام مرگ"
باز صيد تازه اي را مي برند
"اين صداي پاي اوست ....
گريه اي افتاد در من بي امان .
:در ميان اشكها پرسيدمش
خوشترين لبخند چيست ؟"-
شعله اي در چشم تاريكش شكفت
جوش خون در گونه اش اتش فشاند
لبخندي كه عشق سر بلند "-
"وقت مردن بر لب مردان نشاند
من ز جا برخاستم
.بوسيدمش
(ه.ا.سايه)
5 Comments:
Anonymous Anonymous said...
mmm ,
vaai , midooni yaad e chi oftaadam golnar?
hmmm ...

Blogger niyoosha said...
golnaR :)))) inam esme jadidet!:))

Anonymous Anonymous said...
man tasarof va talkhisi anjam nadadam .... magar inke jamavarandeyeh ketab in kar ro karde bashe

Anonymous Anonymous said...
manzooram poste ghabli bood

Anonymous Anonymous said...
uhum !!!!! manam fahmidam !!!