...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Monday, July 09, 2007
تازگی ها وقتی بین ساعت 8-9 شب می خوابم، احساس قدرت می کنم!
وقتی همه دارند لحظه های اوج روزمرگیشون رو می گذرانند، تو گرفتی خوابیدی!
فارغ از همه ی هیاهو های بیرون!
و بعد از شام تا صبح می توانی در سکوت شب هر چه خواستی بکنی !
1 Comments:
Blogger adaughterofpersia said...
هیچی بهتر از سکوت شبا تو اتاق پشت میز نیس..