این روح سرکش بیشتر از قبل دارد تن را خسته می کند،
تازگی ها سریع تر و عمیق تر زخم می زند.
دلم می خواهد یکی بیاید،
با خود ببرتش، بگردانتش،
بچرخانتش،
برایش حرف بزند،
روزنامه بخواند،
نقش بزند،
برایش آهنگ بگذارد،
با خود برقصانتش،
هر چه خواست با او بکند،
و در نهایت،
فارغ از تمام عاشقیهایش،
به دیگری بسپارتش!