"هنوز، روی تخته ی سیاه بزرگ کلاس ما مساله های زیادی حل نشده باقی مانده است. من، این همه خطوط درهم و برهم، دایره ها، مثلث ها و مربع ها را می بینم و چیزی نمی فهمم. و تعجب آور اینکه همکلاسی های من هم، اغلب، مثل من هستند - گرچه خیلی از آنها پنهان می کنند ... و باز هم تعجب آور اینکه آقا معلم را می بینم که ایستاده است رو به تخته، با یک تکه گچ، و معطل مانده است ... ما، قبل از هر چیز باید مساله هایمان را حل کنیم - شکی نیست ..."
از معماهای آسان دلت
....