...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Sunday, November 18, 2007

بغضهای فروخورده، را نباید فرو داد،

بگذار خراب شوند بر سرت،

آن وقت، خیالشان راحت می شود، می روند پی زندگیشان!

خنده های ناگهانی، را همچنین،

نباید دریغ کرد،

بگذار بریزند بیرون!

بگذار آسمان نیز در حسرت شادمانه هایت بنشیند!

بگذار باور کنند، به اندازه تمامی بغض هایت می توانی بخندی،

و به اندازه ی همه سرخوشی هات، بغض هایی در گلو داری!


درآمیز با زخمه های تنبور،

آنجا که چنگ را با شورهایش فرباد می کشد!

6 Comments:
Blogger Nazanin said...
باشه..ميذارم!
حالا به اندازه ی همه ی قهقهه ها ميگريم، و به اندازه ی همه ی اشک ها قاه قاه می خندم.

اين متن از کی بود؟

Anonymous Anonymous said...
myself :)

Anonymous Anonymous said...
eyval!yekam bishtar tamrin koni ye chizi mishi!:D

Anonymous Anonymous said...
golnazzzzzzzzzz.terekoooondi.aslan nemitooni tasavor koni che ghadr ba in matnet haal krdm dokhtar;)

Blogger yasaman said...
kheili khub bud vali be nazare man bishtar sa'y nakon, har ki bishtar sa'y mikone gand mizane

Blogger Nazanin said...
:)) che karde! :Dkr-khr! :D :-" harki goft man chi goftam?