اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
والّا من قصد دخالت ندارمها، ولی بخدا انقدرها هم سخت نیست. یه آخر هفته کوه رفتن که این همه زنجموره نداره. (دیگه ببخشیدا گلناز اگه اینجاهایی که میگم خیلی جاش نیست) ولی صنما رو خوب اومدی
(دیگه ببخشیدا گلناز اگه اینجاهایی که میگم خیلی جاش نیست) ولی صنما رو خوب اومدی