...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Thursday, March 20, 2008

عیدمون مبارک! :)

3 Comments:
Anonymous Anonymous said...
eidemoon mobarak


sale khoobi dashte bashiiiiiiiiii:*:*:*

Blogger adaughterofpersia said...
سلام چطوریی؟ این تخم مرغا فک کنم مربوط به جشن ایستر باشه.. چون سبک رنگ کردنشون اصلن ایرانی نیست.. بگذریم ..اون قرارمون یادت هست؟ واسه تعطیلات عید؟ راستی اونروز تو دانشکده من اصلن حواسم نبود...

Anonymous Anonymous said...
تون مبارک!