...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Sunday, April 13, 2008
من باز دچار سلسله مراتب "که چی؟" و "چرا نه؟!" شده ام!
من تمام سعیم رو کردم و هر یه ثانیه به بشقاب رو کتابا نگاه کردم که یهو سر نخوره و بشکنه، ولی خورد شد!
من دلتنگت شده ام باز این روزها!
من ...
من :دی هم ...
3 Comments:
Blogger Nazanin said...
که چی؟ از جون چی، چی ميخوای؟

Blogger yasaman said...
golnaz chera tamum nemishe in roozaye talkh?
chera har ruz ye badbakhtie jadid az rah mirese?

Anonymous Anonymous said...
manam ye zamani pore KE CHi boodam..badana hal shod.yani fekram amshghoole chizaye dari vari shodo...


bi khial...chand vaght bood nayooamde boodam injaaaaaaaaaaaaaaaaaaa