...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Thursday, May 29, 2008


من اگه شوهر داشتم، مجبورش می کردم برام بلیط کنسرت دبی اسکورپیونز* رو بگیره و تنهایی بفرستم کنسرت! :دی!

حیف که دستم کوتاهه و بقیه آدما رو هم نمی شه مجبور کرد! :دی!


خز و ضایع و اینا هم خودتونین! :دی

*Scorpions
4 Comments:
Blogger Abbas Mehrabian said...
ایول پیشدستی !!

Blogger Nazanin said...
negeDiv!! :))

Anonymous Anonymous said...
:)))

Anonymous Anonymous said...
:)))))))))