...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Sunday, February 01, 2009
اصلا توی شجریان می فهمی وقتی می خوانی : "دل ز من بردی و پرسیدی که دل گم کرده ای؟!.."
یعنی چه؟! ...

1 Comments:
Blogger Nazanin said...
اما گاهی فک ميکنم اين شعرا اگه هيچ وقت به گوش ما نخورده بودن، شايد نميفهميديم همچی امکانی هم
وجود داره که آدم اين جور شعرا رو درک کنه.
:(