...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Tuesday, May 19, 2009
سخت است در بهاری چنین شوق‌انگیز

از دریچه زندان

به پرنده و باد خیره باشی

....
برای كشتن ما چرا

به ضیافتی چنین شورانگیز

دعوت‏مان كرده بودند

(شمس لنگرودی)
1 Comments:
Blogger Nazanin said...
داستان همون داستان لنگ بودن زندگی ماهاس...