...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Friday, May 29, 2009


خیلی نوشتنی اند این روزهام،
چگال زندگی کردمشان ...
2 Comments:
Anonymous Hedieh said...
che khoob!:)

khooobi?

Anonymous آر said...
یه بار یه جایی گفته بودی که حاضری زندگیتو اجاره بدی بری یه جای مبله! بگیری که خودشون هم کاراشو کرده باشن. من الان حاضرم اجاره کنم ببینم این چگال بودنه چه مزه‌یی می‌ده، ببینم چی‌ می‌خوای بنویسی!