...
اینجا هست برای ثبت لحظه های ریز و درشتی که با هر یک به گونه ای زندگی کرده ام، لحظه هایی که هر یک رنج ها و شادی هایی را یادآورند. هر چند بر این باورم که رنج های عظیم و شادی های بی پایان را در جایی جز درون خود نمی توان جای داد، و همین طور هیچ لحظه ای را نمی توان به لحظه هایی که در پیش داریم و به آنان که از سر گذرانده ایم تعمیم داد. ولی شاید بتوان همین اندک لحظه ها را دست مایه ای قرار داد تا که این راه را آسوده تر و امیدوارانه تر به پایان رساند.
Tuesday, May 05, 2009
به هنگام این قرارهای مخفی عاشقانه، حتا چای به سختی دم می کشد.
آدم ها روی صندلی می نشینند، لب هایشان را تکان می دهند
هر کسی خودش پا روی پا می اندازد
این گونه
یک پا کف اتاق را لمس می کند
پای دیگر آزادانه در هوا می چرخد
گاه به گاه کسی بلند می شود نزدیک پنجره می رود
و از روزنه پرده
خیابان را دید می زند.


شیمبورسکا
1 Comments:
Blogger Nazanin said...
baz ham az in she`r dari? az koja avordi? :-/