
اینها اسمشان گل میناست؟
دلم هوس اینها کرده. آن موقع ها که اصفهان بودیم، یه پیرمردی که آشنای همه محل هم بود، یه باغ پر از سبزی و گل داشت. هر روز صبح های بهار و تابستان میومد سر کوچه و چند تا سطل پر از مینا می آورد. که چند سال پیش، قبل از پدربزرگم فوت کرد.
یه پیرمرد دیگه ای هم هست توی نظر شرقی روبروی شیرینی ستوده می شینه و هر شب چند تا سطل گل از باغش میاره و می فروشه. خیلی خوب بود که هنوزم که می رفتیم بود، با اون عینک ته استکانیش. امیدوارم این دفعه هم که می رم باشه.
چقدر این گلها دوست داشتنی و خودمونی اند.
Man ham tanha 3 mah hast omadam melbourne
Ye pesare 16 sale hastam ke inja dars mikhonam
Vaghean sakhte
Inshaallah har ja hastid shad o pirooz bashid
to ham mididsh
kheyli adama rahat azash migzaran...
hanooz ham hastesh in piremard
hala bazi vaghta pa mishe mire sar dare voroodie hotel jolfa golasho be digaroon hedye mide
omidvaram oza et rooberah bashe onja...va khialet takht! engar inja hich vaght hichi avaz nemishe...
asalbanoo7777@yahoo.com